نیما یوشیج درجشن یک سالگی فرزندش نوشت :
پسرم ! یک بهار، یک تابستان ، یک پاییز و یک زمستان را دیدی ، از این پس همه چیز جهان تکراریست جز مهربانی ..
شب است قالیچه کوچکی برداشتم آن را در حیاط وسیع و دلباز خانه پهن کردم. محله ما خلوت است صدای ماشینی نمی آید. تنها صدا صدای جیرجیرک است که امان نمی دهد. میز تحریر کوچکی را گذاشتم و روی آن لپ تاپم را گذاشتم کسی نبود تنها بودم به آسمان نگاهی کردم در شهر کوچک ما ستارگان آسمان درخشندگی خاصی دارند آن هم به خاطر نبود نور زیاد چیزی که در شهرهای بزرگ وجود دارد. چراغ تیر برق کنار در حیاط گویی که کعبه است و حشرات و شاپرک ها زائران کعبه که گرد آن می چرخند. هر چه سعی کردم چیزی به ذهتم نرسید تا بنویسم گویا ذهنم قفل شده. به همین خاطر لپ تاپم را کنار گذاشتم و تصمیم گرفتم از این حال و هوا و سکوت لذت ببرم سیگاری روشن کردم و مغزم را از تمام افکار خالی کردم وقت استراحت بود و لذت بردن از سکوت تنهای تنها
محبوب شدن در فیسبوک چه قیمتی دارد. ارزشش چیست ؟ که بخاطر لایک از مقدسات دینی و مذهبی مایه می گذاریم.در ابتدا مردم با دیدن تصاویر شخصیت های بزرگ مذهبی لایک و کامنت می گذارند مثل خودم.ولی بعد از مدتی این کار مردم عادی می شود منظورم دیدن تصاویر امامان و پیامبر در فیسبوک و خیلی عادی رد می شوند گویی که تصویر انسانی غریبه است. کاری نکنیم که غریبه بشوند